دلنوشته4
سلام خانوم خوشگله خوبي خوب خدا رو شكر كه خوب و سالمي ماماني ميدوني امروز ميخوام برات دوتا مطلب بنويسم كه هيچ كدومش ربطي به اون يكي نداره ولي خوب اشكال نداره ميگم برات حالا به نظرت اول ، اولي رو بگم يا اول ، دومي رو؟؟؟؟؟ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآم جونم برات بگه كه امروزيه مناسبت خاص داره امروز روز سالگرد عقد مامان و باباست (28/07/1381) من ديشب به فكر امروز بودم ولي مي خواستم بدونم بابايي هم يادش هست يا نه ......... صبح وقتي از خواب بلند شديم طبق معمول بابايي رفته بود سر كار منم رفتم تا صبحانه شما رو آماده كنم شيرت روريختم توي ليوانت داشتم برات پنير مي آوردم تا با نون بخري يه دفعه گفتم بزار به بابايي يه اس ام ا...
نویسنده :
مامان آوین کوشولو
16:06